[نوشته های ادبی / دفتر چهارم]
ساختمانِ زیبا (ی خالی از سَکنه) (۰۰۸-۰۰۴)
عدسی هایی بدون تحدب و تقعر (۰۳۲-۰۰۴)
من فقط یک “ملخ” را کشتم… (۰۶۳-۰۰۴)
سُرود پیوند همسری / (تعریف من از عشق) (۰۶۶-۰۰۴)
چهره ی دروغگویی زشت است… (۰۹۹-۰۰۴)
دشمن یا معلم! که می داند؟! (۱۳۸-۰۰۴)
آن کس که این کاره نیست! (۱۴۱-۰۰۴)
مردم زمانه ی من و گونه ی نوشتارنویسی (۱۴۹-۰۰۴)
Telos و تاریکخانه ی وجود (۱۵۴-۰۰۴)
مهمترین چیزهای زندگی (۱۶۵-۰۰۴)
میوه ی رسیده خود از درخت می افتد! (۱۷۷-۰۰۴)
نحوه ی عاشقی مردانِ دانش (۱۹۵-۰۰۴)
و من سکوت خواهم گفت! (۲۰۰-۰۰۴)
یک فیلسوفِ جوانِ منزوی (۲۰۳-۰۰۴)
سُرفه می کند که بگوید… (۲۱۵-۰۰۴)
یازده هزار روز زندگی (۲۲۰-۰۰۴)
یک عشق بی فرجام، بهتر از یک زندگی بی فرجام است! (۲۳۵-۰۰۴)
میم. تِ.: متفاوت و تنها (۲۳۶-۰۰۴)