گونه ی آدمی قریب به دویست هزار سال است که بر روی کره ی زمین زندگی می کند. این گونه اگرچه انسان هوشمند نامیده می شود (ضمن داشتن تقسیم بندی های گوناگونی چون انسان هوشمند ابزارساز، غارنشین، کوچ نشین، یکجانشین و نهایتا اجتماعی و شهرنشین) اما زندگی چنین انسانی تا قریب به ده هزار سال قبل چندان انسانی و هوشمند نبوده بلکه بیشتر شبیه به زندگی سایر حیوانات بوده است.
انسان هوشمند یعنی انسانی که به قوای عقل و تجربه مجهز است. البته تجهیز به چنین قوایی به این معنا نیست که چنین انسانی از گزند آفات خرافه ها در امان بوده باشد. انسان از همان 200 هزار سال قبل توامان هوشمند و جاهل بوده است. هوشمندی انسان خود را در تمدن و اقداماتی متجلی می ساخته که بقای او را تضمین کند و جهل نیز عملا به بیراهه کشیده شدن این هوشمندی و ابداع خرافه ها، جادوها و نهایتا رویکردهای عقیدتی به جهان بوده است.
از این رو انسان بطور کلی در میان دو نیروی دانایی معطوف به خلق تمدن و نادانی معطوف به خلق خرافه ها گیر افتاده و این گیرافتادگی پس از قریب به ده هزار سال وزنه را به سمت دانایی معطوف به تمدن و قانون سنگین کرده است. امروزه انسان میراث دار نوعی از تمدن مبتنی بر عقل و تجربه ی بشری است و همین مسئله او را از هر زمان دیگر اخلاق مدارتر ساخته است.
البته مثل هر دو چیز متضاد دیگری، بدون نادانی، دانایی معنا پیدا نخواهد کرد. پس اگر بشر امروز داناست، در کنارش همچنان مصادیق نادانی به چشم می خورند و نادانی ما هرگز به پایان نخواهد رسید، اما فقط مهم است که بخواهیم از درصد آن بکاهیم. دانش روز (فلسفه و علم کنونی) تا به ابد مشغول به گسترش کرانه های دانایی انسان (تمدن) و کاستن از جنبه های غیرعقلانی و خرافی بشر خواهد بود.
……….
12589
بسیار جذاب. سپاس.
پاسخ به استاد. پاسخ به دیداد
به شخصه اگر دیدگاه خرافی نسبت به مساله ای داشته باشم دو نکته را درباره آن دیدگاه خرافی بیگمان روشن میدارم. نخست اینکه یک خرافه و دیدگاه غیردانشورانه را در جایی از جان و روان و اندیشهام برپا میدارم که خرد و دانش من در آن گستره خاموش هستند. هیچگاه به خودم اجازه نمیدهم که دیدگاهی غیردانشورانه را در میدانی بپذیرم که آنجا از خرد نوری و از دانش پرتوی به من رسیده باشد. و این نکته نخست توام است با تلاش برای آموختن بیشتر و سیریناپذیر.
دودیگر اینکه با سرخ بسیار پررنگ دور دیدگاههای غیردانشورانهام را رنگ میکنم. مبادا این دیدگاهها را در شرایطی که مهارم بر خویش کمتر هست به جای دیدگاه های خردمندانه خود پذیره گردم و به کار بندم.
پس من با این شگرد (ارائهی این دو نکته برای خویش) چونان مردمان دیگر دیدگاه های غیر دانشورانه ای برای خودم برداشته ام و همچنان خود را انسانی خردمند و دانشمدار میدانم.
ببخشید اگر دراز شد.
پیروز باشید گرانمایهدیداد
بنده نطری ندارم
جملات خیلی سنگین بود?