دی داد

موقعیت:
/
/
از «نقطه، راس، انقلاب» به «خط، بازه، رویه» (067-011)
راهنمای مطالعه

نویسنده: دی داد

1399-05-13

از «نقطه، راس، انقلاب» به «خط، بازه، رویه» (067-011)

جهان بینی من یک جهان بینی دانش محور است و این یعنی اینکه این جهان بینی مبتنی بر عقل و تجربه ی بشری است. من جهان بینی خود را مبتنی بر عقل و تجربه ی بشری قرار داده و با این مهم عملا در راستای بخشیدنِ وجاهتِ اجرایی (عملیاتی) به این دو گوهر (یعنی عقل و تجربه) گام برداشته ام.

مهمترین کیفیت برداشت من از عقل و تجربه که خود را در این جهان بینی متجلی می کند «رویه» است، بعبارت دیگر من یک برداشت رویه ای از عقل و تجربه دارم که خود را در این جهان بینی متبلور می سازد. برای من «اتم» هر اقدامی بتوسط آدمی نهایتا «رویه» است. «رویه» اتم زیست-جهان آدمی است.

اما رویه محصول چگونه متافیزیکی است؟ پاسخ ساده است: یک متافیزیک خط انگار و بازه باور. ما اگر بخواهیم مبتنی بر رویه ها زندگی کنیم، این رویه خروجی خط انگاری و بازه باوری ماست. بدین ترتیب که خط انگاری ← بازه باوری ← رویه. این نگاه دقیقا متضاد نگاه انقلابی به زندگی است که خروجی نقطه انگاری و راس باوری است. بدین ترتیب که: نقطه انگاری ← راس باوری ← انقلاب.

اما همانطور که قبلا بارها و بارها اشاره کرده ام، تمامی رویکردهای متضاد برای هستی یافتن لازم است که توامان وجود داشته باشند. پس برای اینکه خط معنا داشته باشد، لازم است که نقطه نیز وجود داشته باشد. برای وجود بازه، راس لازم الوجود است؛ اما آنچه که در اینجا اهمیت بسزایی دارد درصد و قدر وجودی این مفاهیم متفاوت است. آیا ما اهمیت و تمرکز بیشتر را به خط می دهیم یا به نقطه؟ به بازه و یا به راس؟

من در نگاه خود حداکثر توجه ممکن (99 درصد) را به بازه و حداقل توجه ممکن (1 درصد) را به راس می دهم. بالاخره هر بازه ای نیز دو راس آغازین و پایانی دارد، اما تمرکز اصلی بر همان اینتِروال (بازه) مزبور خواهد بود. چنین نگاهی به زیست جهان آدمی، تمرین جدی (برای یادگیری) می طلبد.

12581

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها