دی داد

موقعیت:
/
/
مسئله ی عادت (118-010)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1398-03-08

مسئله ی عادت (118-010)

درِ جعبه ی ادکلن جدیدم را باز کردم و از بوی فوق العاده ی آن سرمست شدم. لحظاتی با خود گفتم: «چه لذت هایی از این بوی خوش در ماه های پیش رو که نبرم.» اما دقیقا در همان لحظه چشمم به جعبه ی ادکلن قدیمی ام افتاد. ادکلنی که دیگر حتی بویش را احساس نمی کنم. هر وقت آن را استفاده می کنم، دقایقی بعدتر گمان می کنم که اصلا آن را نزده ام. حتی با بو کردن لباس هایم نمی توانم متوجه شوم که آیا عطر را بر تن خود پاشیده ام، یا که خیر و این بی شک نفرین عادت است.

با خود گفتم که همه ی ما تعداد بسیار زیادی از این ادکلن ها را در زندگی خود داریم. خیلی از آن چیزهایی که روزی ما را سرمست و مدهوش می ساختند، امروز در گوشه ای افتاده و خاک می خورند. انسان هایی که دیگر به آن ها عادت کرده ایم. امکانات و دستاوردهایی که دیگر برای ما رنگ و لعابی ندارند. چیزهایی که دیگر بویشان به مشام ما نمی رسد و آنچنان به آن ها عادت پیدا کرده ایم که دیگر در جلو چشم ما ناپیدا قلمداد می شوند.

این مسئله ی عادت کردن اگرچه اساس تکاملی داشته و ضامن بقای ما از جنبه های بسیار متعددی است، اما می توان آن را یک نفرین به حساب آورد. نفرینی که شادی و سرمستی را از زندگی ما حذف می کند. متاسفانه انسان به بدترین و خوب ترین چیزها بشکل یکسانی عادت می کند و هنگامیکه آن چیزها برایش عادی شدند، دیگر آن ها را نمی بیند. این همان تیغ دولبه ی مسئله ی عادت است که در اولی به بقای ما منتهی شده و در دومی لذات همین بقاء را از کفمان می رُباید.

12288

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شهروز جانباز
شهروز جانباز
4 سال قبل

سپاس از متن زیبا و مفهوم مهمی که به تصویر کشیدید دی داد عزیز!
مدتهاست که روش کنشم با جهان درون و بیرون را مبتنی بر ضرب آهنگ حال تنظیم می کنم
کودک درونم را که مسئول انگیختن هیجان است با مسئولیت محدود سرزنده نگه داشته ام.
نتیجه اینکه هیچ چیز تکراری برای من وجود ندارد
هر چیزی بی نهایت وجه دارد که اصلا وقت نخواهم کرد همه آنها را تا آخر عمر ببینم. هرگز دو سیب را با طعم مشابه نخورده ام و فقط از دریچه سیب کل عالم را به هم مرتبط میبینم
با اینحال، گهگاهی در دام عادت گرفتار می شوم و همان مواقع تندخو، غیر قابل تحمل و خسته هستم
متشکر از موضوع عمیق و جالبی که مطرح کردی