هوش جنسی (077-008)

تئوری هوش های چندگانه که این روزها از طرفداران زیادی برخوردار گشته اند، روز به روز هوش ها و یا بهتر است بگویم که مصادیق جدیدی از هوش را تعریف کرده و به این مجموعه می افزاید. با یک رویکرد کلاسیک، هوش چیزی نبود جز یک هوش منطقی – ریاضیاتی (طبق ادبیات مدرن).

اما این روزها ما مفاهیمی داریم همچون هوش معنوی! شاید هیچ کسی تخیل نمی کرد که روزی تمایل به معنویات نیازمند نوعی خاص از هوش باشد، اما علیرغم نظر خیلی ها، علم راه خود را از میان تعصب ها باز کرده و روز به روز شانس بیشتری را برای باهوش قلمداد شدن در اختیار انسان ها قرار می دهد. یکی از مصادیقی که شخصا مایلم به این مجموعه ها اضافه کنم، مصداق جنسی از هوش است که آن را هوش جنسی نامیده ام.

هوش جنسی یعنی اینکه فرد در رابطه با تمایلات و کشش های جنسی خود به هوشیاری رسیده باشد. کسی که از هوش جنسی بالایی برخوردار است، می داند که چگونه می بایست جذاب باشد. او می داند که افراد جذاب و مطلوب وی چگونه ویژگی هایی دارا هستند. او می داند که اگر کسی را مطلوب ارزیابی می کند، چگونه به وی نزدیک شود. او می تواند بفهمد که چه کسانی به وی از نظر جنسی علاقمند بوده و یا اینکه شانس وصال با چه کسانی را هرگز نخواهد داشت.

ایشان می دانند که چگونه و در چه برهه هایی این شانس را خواهند داشت که سر صحبت را با کسی که وی را جذاب ارزیابی می کنند، باز کنند و این محبت کردن با چه ادبیاتی رقم خواهد خورد زیرا که آنها به نحوه ی نفس کشیدن، فراز و فرودهای آوایی مخاطب، زبان تن، حالات چهره و کلا شاخص های جنسی آدمی اشرافی چشمگیر دارند.

همه ی ما آدمیان در بستر اجتماع شرایطی برایمان فراهم می گردد که در برخورد جسمانی با سایر انسان ها قرار بگیریم. یک لمس جسمانی معانی مختلفی دارد. گاهی شخص دست خود را بر روی شانه ی ما می گذارد، این حرکتِ دست وی معانی مختلفی را در بر خواهد داشت. گاهی این حرکت صرفا بیانگر یک صمیمت انسانی است، گاهی برای این است که به ما بفهمانند به کمک ما نیاز دارند و گاهی نیز برای التذاذ جنسی است.

در این برهه هاست که هوش جنسی فرد به کمک وی خواهد آمد. آنکس که هوش جنسی بالایی دارد این توانایی را داراست که در این لحظات به نیت فرد مزبور پی ببرد. او حتی می تواند بفهمد که این التذاذ به وجه اخلاقی در حال رقم خوردن است یا که به وجه غیراخلاقی.

اگر کسی برای التذاذ جنسی (نه به وجه غیراخلاقی) دست خود را بر روی شانه ی دیگری بگذارد، اینجاست که هوش جنسی فرد جنبیده و این کمک را به وی خواهد کرد که این مسئله را بشکل درستی مدیریت کند. یک واکنش غیرهوشمندانه در این موارد می تواند انفعال باشد. غیرهوشمندانه تر از انفعال ترس و واکنش های عجیب و غریب جسمانی مثل عرق کردن و یا از همه بدتر پس زدن متوحشانه ی دست فرد نزدیک شونده است.

فارغ از ملاحظات اجتماعی هر جامعه ای در نزدیک شدن های جنسی – رمانتیک، حتی در آزادترین کشورهای دنیا مرسوم نیست که کسی به خود این اجازه را دهد که بخواهد از فردی بدون جلب رضایت ایشان لذت جنسی ببرد و این مسئله در تمامی نقاط دنیا از مصادیق تجاوز قلمداد خواهد شد.

همانطور که در بالا گفتم، هوش جنسی در این دست موقعیت ها به کمک آدمی خواهد آمد تا بتواند این دست نیات را از هم بازشناخته و پاسخ های سازگاری ارایه دهد، حتی دوباره هوش جنسی است که به فرد کمک می کند که بفهمد چگونه دست خود را بر شانه ی کسی بگذارد بدون اینکه او را از نظر جنسی مضطرب کند، حتی اگر آن فرد برای وی از نظر جنسی جذاب باشد.

مسئله ی ارتباطات جنسی مقوله ای حساسیت برانگیز است و این کیفیت ریشه در اهمیت آن در زندگی آدمیان دارد. شاید سینما رفتن به اندازه ی پیدا کردن یک یار برای آدمیان چالش برانگیز نباشد و حتی شاید بتوان تمامی موقعیت های اجتماعی آن چنینی را تحت همان هوش اجتماعی با کامیابی حل و فصل کرد، اما مسئله ی جنسیت، هوش خود را می طلبد.

با بررسی های میدانی من، متوسط هوش جنسی بانوان از متوسط هوش جنسی آقایان بالاتر است و این بدآن خاطر است که در جوامع امروزی، زنان بیش از مردان مورد کنش های جنسی واقع می گردند و همین در معرض قرار گرفتن های مداوم، شرایطی را رقم می زند که ایشان در این دست مسایل، پخته تر رفتار کنند.

سرآخر اینکه باید بر روی هوش جنسی کار کرد، هم بشکل آکادمیک و هم بشکل مهارتی. بالا بردن هوش جنسی ممکن بوده و این مسئله بیشترین سهم را برای آرامش فرد در گام اول و سپس آرامش اجتماع در گام ثانی خواهد داشت زیرا که هموار کننده ی بسیار از مسایل صعب و در نتیجه کاهنده ی تنش های اجتماعی نالازم خواهد بود…