دی داد

موقعیت:
/
/
روان-درستی (033-002)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-04-27

روان-درستی (033-002)

24/خرداد/92

سال گذشته در همین روز، من درخشیدم. پارسال، این روز برای من روز شگفت انگیزی بود. روزی بود که با پشتکار و برنامه ریزی توانستم کارهای بسیار بسیار بسیار زیادی را تماما بشکل موفقیت آمیزی به انجام رسانم. البته در این جا قصد ندارم که به لیست کردن آن ها بپردازم، بلکه فقط می خواهم این نتیجه را بگیرم که در صورت سلامت روان چه کارهای بسیاری را که میتوان انجام داد…

کمتر از یک ماه بعد در 19 تیر 91، آن اتفاق وحشتناک بر من عارض گشت و حتی امروز پس از گذشت تقریبا یک سال همچنان از مشکلات عصبی آن رنج می برم.

بگذریم! هدف من در این نوشتار، بررسی مسایل گذشته و نگریستن به آن ها همچون یک مشکل نیست، چون در سن 29 سالگی و پس از یک دهه تعمق و تفکر می دانم که اصالت از آن واقعیت است. تنها یک مفهوم اصیل در جهان موجود است و آن خودِ جهان واقعی است، باقی همه سراب و فسانه اند.

موضوع این نوشتار، روان-درستی است. رواندرستی را همچون ترکیب تن درستی از واژه های پارسی ساخته ام و آن را بجای واژه ی دو جنسیتی سلامتی روان بکار می برم. در این جا قصد دارم که برای 3 پایه ی اخلاق یعنی درد، رنج و غم، هدف عالی تری دست و پا کنم.

قبلا گفته بودم که نبود درد یعنی خوشی (لذت)، نبود رنج یعنی آرامش و نبود غم یعنی شادی! بدین ترتیب مجموعه ی خوشی – آرامش – شادی متضمن این هدف عالی یعنی همان رواندرستی است!

شاید برخی ها اشکال کنند که تن درستی اهمیت بالاتری نسبت به رواندرستی داراست پس باید آن را هدف عالی تر این مجموعه دانست. اما من می خواهم همچنین نشان دهم که چرا رواندرستی از اهمیت بالاتری برخوردار است.

هیچ کس منکر این نیست که نابینایی مقوله ای وحشتناک است، اما وحشتناک تر از نابینایی عدم کنار آمدن با آن است. این جمله از آنِ میلتون، شاعر انگلیسی است که خود در زندگی به نابینایی دچار گشت. بلی! عدم کنار آمدن با نابینایی یعنی عدم رواندرستی!

فقط در صورت داشتن یک روان سالم است که این قدرت را داریم که تمامی بلاهای جسمانی در خلال دوره های زندگی را با سربلندی تحمل کرده و تاب آوریم. اگر فرد از سلامت روان کامل بهره مند باشد، این امکان را داراست که با هرگونه مشکل جسمانی کنار بیاید.

برعکس اگر کسی از سلامت روان (رواندرستی) برخوردار نباشد، آن گاه قدر همان سلامت جسمانی را هم ندانسته و بسیار محتمل است که آن را به سادگی از دست دهد. خودکشی از سر مشکلات روان شناختی، یکی از این دست خسران هاست.

گر رویکردی فلسفی به این قضیه داشته باشیم، براحتی می توانیم به این اصل مزبور پی ببریم که روان درستی از تن درستی مهم تر است. روان محلی است که ما در آن به سلامتی جسم خود و ارزش آن پی می بریم. در صورت فقدان این روان سالم، سلامتی جسم ما نیز نابود می گردد.

البته سلامتی جسم و روان در برهه هایی نیز لازم و ملزوم یکدیگرند!

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضوان
رضوان
6 سال قبل

کاملا درسته

دریا
دریا
6 سال قبل

با سلام
بنده در حال نوشتن پایان نامه ام هستم و نیاز به پرسش نامه ی روان درستی دارم.کسی هست که کمکم کنه؟