دی داد

موقعیت:
/
/
آشتیِ کار دل و معاش (225-004)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-03-06

آشتیِ کار دل و معاش (225-004)

وقتی کسی خود را می یابد، احتمالا هرگز دیگر خود را گم و یا حتی فراموش نخواهد کرد. در این برهه هاست که وقتی آدمی کاری غیر از آنچه که راهِ اصیل وی است به انجام می رساند، احساس بطالت و اسراف وجودی می کند. دنیای اطراف و هرآنچه که در اوست در نظرش خوار جلوه می کند و تنها چیزی که وی را اقناع می کند، همان راهِ اصیل است. دلش می خواهد تنها به یک موضوع بپردازد، تنها از آن بگوید، تنها از آن بشنود و تماما توجهش از هر آنچه غیر راه است، بر می گردد.

گاهی اوقات پیش می آید که فردِ راهِ-خود-یافته تماما با نوعی پارادوکس بین کار معاش و کار دل خود مواجه می گردد و نمیداند که چگونه آن ها را با هم آشتی دهد. کار سختی است! از یک سو نیازمند ارتزاق و اداره ی معاش زندگی است و از سوی دیگر ثانیه ای حاضر نیست که وقت با ارزش خود را هدر چیزی جز راه کند. لحظاتی به خود می گوید: من از جنس این آدمیان نیستم! این مسیر، مسیر من نیست! من اینجا چه می کنم؟! این آدم ها که هستند! چرا هیچ چیزشان شبیه به من نیست (لحظات از خود بیگانگی)!

از طرف دیگر به خود نهیب می زند که نکند برای ادامه ی حیات خود دچار مشکل شوم! نکند بی پولی و عدم برخورداری از حمایت های مالی و اجتماعی بر روی حرکتم در راه تاثیر سوء نهند و حتی مرا تماما از حرکت باز دارد. نکند که هم از این بمانم و هم از آن و خیلی نکندهای دیگر… چاره ی کار مثل همیشه اتخاذ رویکردی متعادل و توازن گراست و برای بهره مندی از هر دو می بایست آغوش خود را مهربانانه گشود.

صرفا وقف کردن زندگی برای معاش، کاری عبث و همچون دویدن به دنبال باد است. از آن طرف صِرف به انجام رساندن کار دل ممکن است در طولانی مدت قاتل خلاقیت رونده ی راه باشد. بضرس قاطع جایی میان این 2 سرحد، جاییست که می بایست در آن ایستاد… پناه بردن به کار دل در شلختگی های کار معاش و پناه بردن به کار معاش در مصائب کار دل…

امتیاز شما به این نوشته

1

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
6 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
س.ح
س.ح
7 سال قبل

آهویی در طویله ی خران بودن!;-)

نازیلا
نازیلا
7 سال قبل

دی داد عزیز ، عالی بود. یاد یک دبیر ادبیاتی افتادم که سالها پیش برایم نوشت: زندگی یک سکه دو رو است که یک روی آن تلاش و تکاپویی است و روی دیگر آن یافتن خود و عشق حقیقی است. حقیقتا از نوشتار هایت لذت میبرم و سپاس که من را در جریان آنها قرار میدهی. ??

م.م.ط
م.م.ط
5 سال قبل

میترسم ایستادن در میانِ آندو، آنقدر انرژی بگیرد تا هیچیک از آنان به کمال نرسد. دی‌داد زندگیِ انسان ها فقط برای خودشان نیست، وقتی که از روی کار دل، کسی را تحت تاثیر قرار میدهیم، این تاثیر طول موج بسیار طولانی ای دارد، یعنی یک آدم غریبه در فلان نقطه تاثیر میگیرد و زندگی اش بهتر میشود. برای رسیدن به این مهم باید خیلی تلاش کرد. اما کار معاش بیشتر خود آدم و نزدیکانش را تحت تاثیر قرار می دهد. به طور مثال وقتی فکر میکنی که در میانِ آندویی و جای خوبی ایستاده ای، یکی از نزدیکانت هی بگوید که ((مرد، این که کار نشد، فلان کَس رو ببین، مدیره فلان جاست، فلان چیز رو ببین نیاز داریم اما نمیتونی بخری))، خب معلوم است بعد از مدتی کار دلت تبدیل میشود به وسیله ای برای شکنجه ات. آنوقت آدمی کیست؟ آنوقت آدمی برای چیست؟ اگر نتوان روی نزدیکان تاثیر گذاشت، تاثیر دور بی معناست، و اگر روی دوران نتوان تاثیر گذاشت، زندگی آدم بیهوده است و با خودش تمام میشود، و حد وسط، هزاران تعیین کنندهِ جدا جدا دارد…اصلا ساده نیست. اصلا.

دی داد
5 سال قبل
پاسخ به  م.م.ط

پاسخ این چالش در متن داده شده است.

فیروزه معتمدب
فیروزه معتمدب
2 سال قبل

درود و سپاس از متن زیبای شما استاد دی داد عزیز
من دقیقا در وضعیت از خود بیگانگی هستم و برعکس هر وقتی تو زندگیم به خودم اعتماد ندارم ولی تنها انگیزه زندگیم در این روزها تفکر و مطالعه و سرچ مداوم برای انتخاب هدف دقیق و عملیاتی ام هست که بتونم کار معاش و کار دلم را همراستا کنم چون انجام کار معاش قبلیم دیگه دغدغه ام نیست و فقط تنها جنبه استعداد و علاقه شناخته شده و ثابت شده قبلی منو در بر میگیره.
امیدوارم با کمک شما بتونم کار دلم را شروع کنم و ازش بعد از مدتی برای کار معاشم هم استفاده کنم

سپاس از وجود گرانقدرتان

فیروزه معتمدی
فیروزه معتمدی
2 سال قبل

درود و سپاس از متن زیبای شما استاد دی داد عزیز
من دقیقا در وضعیت از خود بیگانگی هستم و برعکس هر وقتی تو زندگیم به خودم اعتماد ندارم ولی تنها انگیزه زندگیم در این روزها تفکر و مطالعه و سرچ مداوم برای انتخاب هدف دقیق و عملیاتی ام هست که بتونم کار معاش و کار دلم را همراستا کنم چون انجام کار معاش قبلیم دیگه دغدغه ام نیست و فقط تنها جنبه استعداد و علاقه شناخته شده و ثابت شده قبلی منو در بر میگیره.
امیدوارم با کمک شما بتونم کار دلم را شروع کنم و ازش بعد از مدتی برای کار معاشم هم استفاده کنم

سپاس از وجود گرانقدرتان