دی داد

موقعیت:
/
/
کوهستان زندگی (192-004)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-03-04

کوهستان زندگی (192-004)

آن هایی که گمان می کنند وقتی شماره ی سنشان به 40 رسید دیگر در مسیر سرپایینی به سمت انتهای زندگی هستند، حقا که زندگی شان بالا رفتن از یک تپه ی خاکی محقر بوده است. تمثیل کوه راجع به زندگی تمثیل خوبی است اما تحلیل المان های این تصویر نمی بایست که به درک نادرستی از معنای زندگی منجر شود زیرا که این صرفا یک تمثیل است و نه چیزی بیشتر!

اگر زندگی را به کوهی تشبیه کنیم که در حال بالا رفتن از آنیم، باید این کوه آنچنان رفیع باشد که برای رسیدن به قله اش تا آخرین لحظه ی زندگی حرکت کنیم، نه اینکه قله آنچنان در دسترس باشد که با رسیدن به 40 سالگی فتح گردد و سپس تمامی سال های دیگر چیزی نباشند جز پایین آمدن از این کوه و رساندن مسیر به انتها!

قله ی زندگی رسیدن به میانه ی عمر نیست. قله ی زندگی رسیدن به سطح خودشکوفندگی است، سطحی که به این زودی ها محقق نمی گردد و رسیدن به آن هم بازگشتی ندارد. بنظر من باید زندگی را به یک کوهستان تشبیه کنیم که تعداد بیشماری قله دارد. فتح هر یک از آن ها راه را به فتح قله ی دیگری می گشاید و این مسیر تا پایان “بودن در این جهان” استمرار خواهد یافت.

قله ها یکی پس از دیگری مرتفع تر می گردند و علیرغم سن و سال ما سرعت فتح آن ها یکی بعد از دیگری بیشتر و بیشتر می شود. با این نوع نگاه به زندگی، همواره می توان امیدوار به حرکتِ رو به بالا بود نه اینکه سن خاصی را قله فرض کرده و پس از بیانگاریم که در سراشیبی رو به پایین کوه زندگی در حال سُر خوردن هستیم و سرآخر مرگ منتظر ما خواهد بود. این نوشتار نقدی بر تمثیل شناسی نیست بلکه نقدی بر رویکرد ذهنی برخی از ما آدمیان در برخورد با نفس زندگی است.

قطعا آنکس که خود را در سراشیبی زندگی فرض می کند برای حرکت خود چندان تلاشی نمی کند، زیرا راه، خود رو به پایین وی را تاب می دهد و بدین شکل ایشان شانس هرگونه ترقی را از خود سلب می کند. اگر بر این باور باشیم که بعد از نقطه ی خاصی در خط کش سنی زندگی، زندگی رو به پایین است، زندگی خود را ناتمام رها کرده ایم…

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها