دی داد

موقعیت:
/
/
جهانشمولیت اصل هوشمندی (145-004)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-02-24

جهانشمولیت اصل هوشمندی (145-004)

اگر ما زمانی قادر باشیم که بتوسط علم عصب شناسی اساس فعل و انفعالات بیوشیمیایی و بیوالکتریکی مغز را که منتهی به ذهنمندی انسان می گردند توضیح دهیم، آیا قواعد حاکم بر ذهن تغییر می کند؟! برخی می گویند، بلی و برخی می گویند، خیر! من از دسته ی دوم هستم.

ما امروزه توانسته ایم که بتوسط علم فیزیولوژی اساس انقباضات و انبساطات ماهیچه ای را بتفصیل تبیین کنیم. آیا این تبیین سبب ساز شده است که ماهیچه ها دیگر منقبض و منبسط نشوند؟! آیا این تبیین سبب ساز شده است که ماهیچه ها بجای مصرف انرژی و اِعمال نیروی حرکتی، خود به فتوسنتز مشغول شوند و سرآخر نقش شنوایی پیدا کنند؟! قطعا خیر.

البته ما احتمالا بتوانیم چیزی شبیه به آنچه در بالا وصف آن رفت (ماهیچه ی گیاهی شنوا) تولید کنیم اما آن دیگر موضوع دیگری است و ربطی به ماهیچه ندارد. شاید ما بتوانیم مغزی ارگانیک بسازیم که در آن تمامی قواعد ذهن بشری معکوس عمل کند، مثلا جزء بزرگتر از کل شود و یا یک بزرگتر از ده باشد، اما من دیگر آن را مغز بشری نمی نامم. مغز بشری به آن طریقی که ساخت یافته این چنین و از خلال این قواعد خود را به فعلیت می رساند و آنچه که جدا از این رفتار کند دیگر مغز بشری نیست.

البته من بر این باورم که گونه های هوشمند همگی از اساسِ ذهنی یکسانی برخوردارند. این حیات هوشمند هر زمان در هر نقطه ای از کیهان پیدا شود می بایست مراحل هوشمندی را همچون مراحل سیر فرگشت ذهن بشری (حیات هوشمند زمینی) طی کند، هرچند ممکن است که بعلت توفیر در قوای هوشمندی، بشکل تخصصی بجای 12 مولفه ی ناب فاهمه، 120 مولفه داشته باشد اما این 120 مولفه قطعا آن 12 تای بشری را در دل خود داراست.

در این نوشتار کوتاه سعی نمودم که به مفهوم حیات هوشمند جایگاهی جهانروا بدهم. هوشمندی اگرچه ممکن است در موجودات گوناگون متفاوت بنظر آید اما اساس بَدَوی یکسانی دارد که همواره می توان به آن ها بازگشت نمود. من این مطلب را جهانشمولیت اصل هوشمندی می نامم.

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها