همه ی ما به خطا تحت تاثیر خاطرات دوران کودکی که در آن دوران یک سال تحصیلی برای ما همچون یک عمر به درازا می انجامید، گمان می کنیم که خیلی وقت داریم اما این پارادوکس به زودی همه ی ما را غافلگیر خواهد کرد که «به ناگاه خیلی زود دیر می شود.»
برچسب: گوناگون
سحرخیزی، درستکاری و سختکوشی (۱۱۰-۰۱۱)
مردمان نسل های گوناگون شباهت های خاصی به یکدیگر دارند و این خصلت های مشابه از هر نسل به نسل دیگر تفاوت هایی را از سر می گذراند. در این نوشتار قصد دارم که به خصوصیاتی چند از مردمان ایران متعلق به دهه های اول و دوم قرن جاری (قرن چهاردهم) تقویم خورشیدی مان بپردازم. مردمانی که درحال حاضر بین هفتاد و چند تا نود و چند سال سن دارند.
شوخی های نابجا و مداوم (۱۰۹-۰۱۱)
در زندگی دست از سر یکدیگر برداشته و پا در کفش همدیگر نکنیم. متاسفانه بکرات دیده ام که مثلا در فضای خانه و یا محل کار و یا حتی بین دوستان، کسی پیدا می شود که بخواهد به کس دیگری پیله کرده و تمامی جوانب وجودی او بویژه شخصیتش را مورد نقادی دایمی قرار داده و بدین ترتیب وی را به سمت مغاک حقارت هُل دهد.
مجلس ختم (۱۰۴-۰۱۱)
به دعوت یکی از دوستان در مراسم درگذشت دختری جوان شرکت کردم که پدرش از افراد باسابقه در مدیریت دولتی این کشور بوده است. در مجلس مزبور جا برای سوزن انداختن نبود. افراد زیادی برای این مراسم ختم گرد هم آمده بودند. دسته گل های فراوان که از این سر خیابان تا آن سر خیابان چیده شده بود. زرق و برق در تمامی جنبه های این دورهمی نمایان بود. اما علیرغم تمامی این تلاش های چشمگیر برای پُرابهت نشان دادن این مجلس، تنها چیزی که در چهره ی حضار نُمودی نداشت، ناراحتی از سر درگذشت یک انسان بود.
دون ژوان تقلبی (۰۹۵-۰۱۱)
عده ای از مردان بنابر ناهنجاری های فکری و رفتاری شان و بویژه از بابت طبقه ی اجتماعی که در آن به دنیا آمده اند، یعنی طبقه ی بسیار مرفه جامعه، دون ژوان می شوند. دون ژوان یعنی اینکه متقلب رمانتیک و جنسی شده و به دنبال یارهای بسیار رفته و نهایتا نیز به همگی شان حقه می زنند.
آلبوم صوتی (۰۹۳-۰۱۱)
اخیرا یک نرم افزار کاربردی (اپلیکیشن) بر روی گوشی تلفن همراه خود نصب کرده که بمددش قادرم صدای مکالمات تلفنی خود را ضبط کنم. تمرکز اصلی من بر ضبط صدای عزیزانم (بویژه مادرم) است. سپس آخر هر هفته صداهای کاری و غیره را پاک کرده و گفتگوهایم با عزیزانم را در جایی حفظ و نگهدای می کنم. در این میان گفتگوهای من با مادرم از ارزش بسیاری برخوردار هستند.
ماشین زمان و سفر به گذشته (۰۹۲-۰۱۱)
در یک نظرسنجی از کاربران شبکه ی جهانی متخصصین پرسش کردم که اگر ماشین زمانی وجود داشته باشد که بتواند شما را به تاریخی در زندگی گذشته تان ببرد، دسته ی آن را بر چه تاریخی می چرخانید و چرا؟ مشارکت کاربران در این نظرسنجی فوق العاده بود و پاسخ ها نیز از جذابیت ویژه ای برخوردار بودند. در اینجا قصد دارم که جمع بندی خود را از پاسخ های پرشمار نظرسنجی عرضه کنم.
سرباز پاکوفته (۰۸۷-۰۱۱)
یک راننده ی مسافرکش درون شهری که از مشکلات شخصی و شخصیتی عدیده ای رنج می برد، سر راه من سبز شده و با اشتباه رساندن من به مقصدم (که البته بهتر است بگویم با نرساندن من به مقصدم) موجبات دلخوری مرا فراهم کرد، اما بلافاصله دست پیش را گرفته که پس نیفتد و شروع کرد به ابراز خشم و عصبانیت نابجا و کلی بد و بیراه که چِه و چِه…
دوستِ سرمایه داری (۰۸۳-۰۱۱)
دوستی سرمایه دار دارم که ثروت خانوادگی اش به شماره در نمی آید، از بس که زیاد است. این دوست نه تنها در عمل سرمایه دار است بلکه در نظر نیز تک تک سلول های مغزش مومن به آیین و مذهب سرمایه داریست. او از رویکردهای ریاضت کِشانه ی من باخبر است و معمولا با نوعی اِکراه و «خود برحق پنداری» گاه و بیگاه جهان بینی مرا مورد انتقاد قرار می دهد.
در جامعه (۰۸۲-۰۱۱)
من بارها و بارها بطرق مختلف نشان داده ام که جامعه یک شر لازم است. هیچ چیز مطلقا خوبی نداریم. نمی توان گفت که دندان چیز مطلقا خوبی است. پس دندان درد چه؟! این نشان می دهد که هر چیز خوبی، تخمه ی فساد و بدی را نیز در دلِ خود دارد و شرح این مسئله مداقه های متافیزیکی سنگینی را می طلبد که جایش اینجا نیست.