در نگاه جهان بینانه ی من «تغییر سبک زندگی» یعنی اقتباس رویه هایی چند در راستای ایجاد سازگاری سازنده تر با زیست جهان شخصی و اجتماعی مان. هرآنگونه تغییری که به دنبال به وجود آوردن آن هستیم صرفا و صرفا مسئله ای شفاهی و نظری است و مادامیکه لباس رویه به خود نپوشد، وجاهت عملی پیدا نخواهد نمود.
برچسب: جهان بینانه
پیامبر (۱۰۸-۰۱۱)
هستی با ما از آن طریقی گفتگو می کند که ما بدآن آشناتر باشیم. فرض کنید که ما به دو زبان مسلط باشیم، اما کسی از مخاطبان ما به یکی از آن ها مسلط باشد و به زبان دیگر آشنا، آنگاه در رابطه با مهمترین مسایل، ما با آن زبانی که او بدآن تسلط کامل دارد، با او وارد گفتگو خواهیم شد. این طریق عقل و تجربه است. مسایل مهم لازم است که با دقتی ویژه منتقل شوند، پس ما قطعا به سراغ زبانی خواهیم رفت که برای مخاطبمان راحت تر باشد.
جهان بینی آرمانی نداریم (۱۰۷-۰۱۱)
زمانی فکر می کردم که می توان به قِسمی از جهان بینی آرمانی مجهز شد که بتوسطش در هر لحظه ای بدانیم که دقیقا لازم است که چگونه رفتار کنیم. این جهان بینی همچون شاه کلیدی باشد که خودش، خود به خود کلیدها را پیش از امتحان کردن قفل ها، با صد در صد دقت رو کرده و ما فقط زحمت گرداندن آن ها در سوراخ قفل ها را به خود دهیم. به عبارت دیگر این جهان بینی همه چیز را پیش از آنکه با آن ها مواجه شویم پیش بینی نموده و جوابی در آستین داشته باشد. این جهان بینی آرمانی می رفت که جواب تمامی سوالات را بداند حتی پیش از آنکه کسی به سوال های مزبور فکر کرده باشد.
سختگیری مخرب است (۱۰۶-۰۱۱)
سختگیری در حق خویشتن نتیجه ای جز خسران ندارد. افرادی هستند که ادعا می کنند که در مقابل خود سختگیر بوده و نتیجه نیز گرفته اند. من هم در ۲۰ سال گذشته کم نسبت به خود سختگیر نبوده ام، اما اکنون که نگاه می کنم می بینم سختگیری آدمی را خسته می کند و وقتی کسی خسته می شود در حرکتش رو به مقصد اختلال ایجاد می شود. این سختگیری در کوتاه مدت کارگشاست اما در طولانی مدت همیشه نتیجه ی عکس می دهد، همچون روغن بادام آن قطعه شعر مولوی که از قضا مسبب خشکی می شود.
معنی درد، رنج و غم (۱۰۵-۰۱۱)
زندگی بنا بر ذات حقیقی اش آبستن درد، رنج و غم است. همه ی ما (بلااستثناء) بر مدار دردها، رنج ها و غم ها زندگی می کنیم. این سه پایه حضور دارند تا ما بر سر آن ها رفته و قدبلندتر شویم و اگر روزی دستمان به خوشی، آرامش و شادی (ولو لحظه ای و اندک) رسید، آنگاه قدر این سه گانه ی بی قیمت را بیشتر و بیشتر بدانیم.
برداشت ها (۱۰۲-۰۱۱)
احساس، ادراک، شناخت؛ و این شناخت نهایتا برداشت ما از جهان است. اگر جهان بینی فردی ما مبتنی بر عقل و تجربه باشد، آنگاه لازم است که در راستای فرگشتن آن، تمامیت آن را مورد مداقه قرار داده و بنوعی به چالش بکشیم. به چالش کشیدن برداشت هایمان از جهان لازمه ی تحقق یک زیست سعادتمندانه است.
در اصالت پایبندی غیررسمی به جهان بینی ها (۱۰۰-۰۱۱)
پایبندی به هر چیزی، بویژه پایبندی به یک جهان بینی می تواند که در سه سطح و وضعیت رسمی، نیمه رسمی و غیررسمی رقم بخورد. پابندی رسمی آن قسم از پایبندی است که فرد برای آن وقت و انرژی زیادی را صرف کرده و تمامی جزئیات را توامان و با هم به اجرا در می آورد. در وضعیت دوم یا نیمه رسمی این میزان از وقف شدگی فرد به جهان بینی مزبور به درجاتی کمتر شده و در حالت غیررسمی (وضعیت سوم) نیز میزان این وقت و انرژی بیشتر کاهش می یابد.
علیت زمانبر (۰۹۹-۰۱۱)
آنچه که من امروز هستم برآیند تمام آن چیزهایی است که در چند سال گذشته (بویژه سه سال گذشته) بوده ام پس اگر من امروز از وضعیت کنونی خود راضی نباشم، ریشه ی این عدم رضایت را لازم است که در خاک جهان سه سال قبل خود دنبال کنم. پس چندان در رابطه با وضعیت کنونی خودم، نمی بایست که حال نگری کرده و به دنبال علت ها در لحظه ی اکنون باشم. این نارضایتی عمیق تر و کهنه تر از این حرف هاست.
اثر «اِل. بی. اِیچ.»: لاک، بارکلی، هیوم (۰۸۹-۰۱۱)
آمپریسم (تجربه گرایی) کلاسیک بریتانیایی به مثابه مثلثی است که سه ضلع آن بترتیب عبارتند از لاک، بارکلی و هیوم. آراء این سه اندیشمند که منتقد خردگرایی افراطی بوده و هرکدام بطریقی ما را به تجربه و اهمیت آن در مسایل شناختی رهنمون شده اند، در اینجا مورد بحث من نیست، بلکه من در این نوشتار قصد دارم که سبک زندگی این سه متفکر بزرگ را مورد بررسی قرار دهم.
مسئولیت من در قبال من (۰۸۵-۰۱۱)
هر زمان بفهمیم که فقط خودمان مسئول خوشی، آرامش و شادی خودمان هستیم، آنگاه لحظه ای از لحظات محدود زندگی مقدس خود را هدر و تلف حضور دیگر چیزها و یا دیگر کسان نخواهیم کرد. فهم این مسئله کلیدِ قفل شادی در بستره ی زندگی است.