دی داد

موقعیت:
/
/
تسری کمال (160-010)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1398-04-10

تسری کمال (160-010)

یکی از دانشجویانم به همراه خانواده در حال مسافرت به کشور کانادا با هدف مهاجرت دایمی است. این خانواده در ده سال گذشته سختی های فراوانی را از سر گذرانده است که یکی از بارزترین نمونه های آن جدایی والدین خانواده است. مادر به همراه فرزندان قادر بوده است که یک زندگی متوسط رو به بالا را در تمامی این سال های تنهایی آورده کند.

هم اکنون مادر و دو فرزندش در حال ترک این کشور هستند. پدر اگرچه انسان شریفی است اما بعلت مشکلات خاص خودش امکان اینکه زندگی شایسته ای را برای فرزندانش مهیا کند (بویژه از منظر اقتصادی) نداشته و همین سبب ساز شده است که مشاجراتی نیز در خلال همین سال های جدایی همچنان در این خانواده ساری و جاری باشد.

اما هم اکنون همه چیز تغییر کرده است. در این لحظاتِ پرالتهابِ رفتن و دل کندن، صمیمیت چشمگیری بین اعضای خانواده به وجود آمده است. پدر به خانواده سر زده، فرزندان را (که دیگر دختران جوانی هستند) در آغوش گرفته و ضمن اشک ریختن، محبت بسیاری را نثار آن ها می کند. گویا مادر خانواده نیز دیگر او را بخشیده است و انگار که این خانواده هرگز مشکلی نداشته است.

هدف از این نوشتار اشاره به پدیده ای است که آن را «تسری کمال» نامیده ام. درک انسان از مفهوم زمان اگرچه در لحظه ی ادراکِ آن خطی است، اما شناخت انسان از زمان پیچیده و غیرخطی است. اگر چیزی در انتها به خوبی پایان پذیرد، انگار که همیشه خوب بوده است. کمالِ حال خود را در گذشته نیز کُپی کرده و این خصلت در تمامی اوان زندگی ما رخ می نماید.

این حالت خود را در لحظه ی پیدایش جهان نیز نشان داده است. جهان در لحظه ی پیدایش بسیار بسیار خُرد بوده است. انفجار بزرگ آغازین در دلِ این جسم کوچک رخ داده و در اثر آن این کیهان عظیم را به وجود آورده است. پس این انفجار در یک نقطه ی مشخص رخ نداده است بلکه این انفجار در تمامی جهان و در جای جای کیهان اتفاق افتاده است زیرا که فضا اصلا خودش خروجی همین انفجار است.

کمال نیز بهمین شکل رقم می خورد. هنگامیکه آنچه که بهتر است شکل می گیرد، این شکل گیری به کلیه ی جوانب امر تسری می یابد. هم اکنون که این خانواده روزهای شادی را در کنار یکدیگر (پیش از مهاجرت) سپری می کنند، بعلت همان مسئله ی درک ما از مسئله ی زمان، این خوشی و خوشبختی به تمامی این سال های تلخ تسری پیدا کرده و آن ها به درک و در نتیجه ی آن به شناخت دگرگونه ای از جریان زندگی خود نایل می آیند.

روزی یکی از دوستان (که دوران خدمت نظام سختی را سپری کرده بود) تعریف می کرد که بعلت پایان خوش این دوره ی دو ساله، عمیقا دلم برای تک تک روزهای آن دوران تنگ شده است. حاضرم که چیزهای زیادی را بدهم تا فقط بتوانم که یک روز دوباره آن دوران را از نو تجربه کنم. این مورد نیز ذیل همین اصل «تسری کمال» قابل توضیح است.

دوره ای که با خوشی به کمال و انتهای خود می رسد، انگار که همیشه خوش و کامل بوده است حتی اگر که تک تک لحظه ها اینگونه نبوده باشند.

12354

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
پادینا
پادینا
4 سال قبل

هرچند موافق میل و در راستای دیدگاه شمانیست اما به یاد این دو بیت افتادم:
ساقیا جام می ام ده که نگارنده غیب
نیست معلوم که در پرده اسرار چه کرد
آنکه پر نقش زد این دایره مینایی
نیست معلوم که در گردش پرگار چه کرد

دی داد
4 سال قبل
پاسخ به  پادینا

بسیار درست، موجز و مختصر…