علل قضاوت های زیبایی شناختی انسان ها را می بایست جایی در سطح ژن ها مورد جستجو قرار داد. قضاوت های زیبایی شناسانه معمولا همان تجلیات خواست های ژنی ما هستند. انسان هر آنچه را که در راستای اقناع نیازهای ژنتیکی خود مساعد بیاید، زیبا می خواند و بالعکس.
زیبایی عملا انعکاس بیرونی خواست های فطری و درونی ماست. زیبایی از نظر هر فردی همان چیزهایی است که درونیات وی را ارضاء می کند. زیبا تصویر فطرت هر یک از ما در دنیای بیرون است. چیزی زیباست که همانا همنوا با برآیند خواهش های درونی ما باشد.
از آنجاییکه انسان ها ژن های مشترکی را به درصدی دارا هستند، این محتمل بنظر می آید که همگان از مفهوم زیبایی تصویر نسبتا یکسانی در نزد خود دارا باشند.
اگر شیرها زبان داشتند و ما زبان آن ها را می توانستیم ترجمه کنیم، از مفهوم زیبایی به چنان شکل متفاوتی سخن می گفتند که شاید متناظر با آرایش متفاوت ژنوم شیرها در مقایسه با ژنوم آدمیان می بود.
تاریخ نگارش: سال ۸۹
من با این تناقض روبرو شده ام که اگر “همگان از مفهوم زیبایی تصویر نسبتا یکسانی در نزد خود دارا باشند” پس چرا لباسی که مثلا ۱۰ سال پیش در نظر ما بسیار زیبا جلوه می کرد اکنون بسیار بی ریخت و بی قواره است و حتی شاید خجالت بکشیم که زمانی آن را می پوشیده ایم یا آرایش چهره ای در چند سال پیش اکنون زشت می نماید(به چهره زنان دوران قاجار حتی شاهزاده ها در عکس ها بنگرید که نزد ما خیلی زشت و کریه هستند ولی در زمان خودشان زیبا جلوه می کردند)
به نظر من بخش بزرگی از این قضاوت های زیبایی شناختی اکتسابی است و همین است که صنعت پوشاک و موبایل و خودرو و … در تبلیغات با استفاده از ستاره های ورزشی و سینما و … هر لحظه سعی در ایجاد حس زیبایی یک موضوع، کالا یا حتی فرهنگ نزد مخاطبان خود دارند و از این راه درآمدزایی می کنند.
درود…
شما را به خواندن نوشتار ذیل دعوت می کنم:
http://www.daydaad.com/?p=215