فکر به اضطراب، اضطراب آور است. خیلی از آن هایی که همواره در ترس مضطرب شدن بسر می برند، از سر همین ترس است که مضطرب می شوند. نمی خواهم بگویم که نباید مضطرب شد. اضطراب واقعیتی غیرقابل انکار از وجود آدمی است. اضطراب کارکردهای خود را دارد و عملا شکل سازگار آن منتهی به حفظ بقاء ما می شود.
من پیش از این در نوشتارهای گوناگونی به این مسئله اشاره کرده ام و قصد ندارم که تکرار مکررات کنم. هدف از این نوشتار همچنین اشاعه ی این مسئله نیست که می بایست اضطراب را مدیریت کرد و یا چه و چه. این ها مسایلی بدیهی هستند که همه آن ها را می دانیم.
اگرچه تفاوتی بین واژگان استرس و اضطراب بشکل تخصصی وجود دارد اما من همچنین این تفاوت را نادیده گرفته و می خواهم که در اینجا هر دو آن ها را هم معنا بدانم: واژگانی که شاید در زندگی روزمره به حالت ناخوشایندی اشاره دارند که در مواجهه با یک سری موقعیت ها سر بر می آورند.
مثلا آن احساسی که بر آدمی می رود هنگامیکه نخستین بار در مقابل صدها نفر غریبه سخنرانی می کند. این موقعیت، یک موقعیت اضطراب آور است خصوصا اگر مطمئن نباشیم که رویکرد جمع به ما چونان سخنران چگونه است.
اضطراب را می بایست که پذیرفت و از سر این پذیرش بدآن فکر نکرد. قطعا اضطراب وجود دارد. همه آن را احساس می کنند. ضربان قلب نیز وجود دارد. ما معمولا متوجه ضربان قلب خود نشده و به آن فکر نمی کنیم. ضربان قلب هست. فقط زمانی آن را در آگاهی می آوریم که شکل تپشی به خود بگیرد و جالب تر اینکه فکر کردن به تپش، آن را بیشتر می کند. اضطراب هم هست. باید همچون ضربان قلب آن را از یاد برد… همین!
11804
سلام دی‌داد. خیر! راه‌حل داره.
وقتی کسی به پایین یک دره نگاه میکنه، خب اضطراب و ترس میاد.
ولی آیا همین شخص اگه یک چتر سقوط آزاد هم داشته باشه، همون اضطراب رو داره. خیلی کمتره.
و آیا اگه یک چتر خیلی خوب و مجهز و ایمن‌تر داشته باشه، اضطراب دفعه قبل رو داره؟ نه کمتره.
پس این ما هستیم که با نداشتن آگاهی از چیزی و رفتن جلوی یک جمع صد نفری، بهومن اضطراب وارد میشه.
اضطراب راه‌حلش، همین هست.
البته بعضی موارد هم هستن که فرد با همه اون اوصاف، باز مضطربه که تعدادشون کمتره. اما مثال بالا فکر کنم ۸۰ درصد اضطراب‌ها رو حل میکنه.
درود!
هدف از این نوشتار اشاعه ی این مسئله نیست که می بایست اضطراب را مدیریت کرد و یا چه و چه. “این ها مسایلی بدیهی هستند که همه آن ها را می دانیم.”
لطفا نوشتارها را با دقت بیشتری بخوانید و سپس نگرگاه خود را مکتوب فرمایید.
هادی گرامی آنچه شما ارائه کرده اید تکذیب چند باره ی نظر خود در چند جمله است.
بحث نوشتار اعداد و ارقام و ارائه درصد ها و پارامترهای ضد تنش (که اساس علمی نداشته و کاملا واهی هستند) بطرز دلخواه نیست!ضمن اینکه تبلیغ جهت برندهای چتر بازی با پایلوتهای بهتر هم نیست.
عرصه ی جدی علم و تجربه ست دوست عزیز.لطفا با دقت بیشتری مطالعه کرده و در صورت اتکا به درصد گذاری، نمودار هم ترسیم فرمایید.