دی داد

موقعیت:
/
/
ساختار (203-007)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-03-26

ساختار (203-007)

ساختار شبکه ای نامرئی مشتمل بر بن پاره هایی است که همگی از درون به هم پیوسته هستند. بن پاره هایی که در ارتباطات رفت و برگشتی دایم بشکل مستقیم و غیرمستقیم بر یکدیگر اثر می کنند و همین اثرات است که معنای ساختار را به دست می دهد.

به مثال همیشگی من توجه کنید. ماهی های گیرافتاده در تور کشتی های بزرگِ ماهیگیری عمدتا خود نمی دانند که درون تور هستند. تور در پهنه ی اقیانوس گسترده شده است و ماهیانِ اسیر فارغ از هرگونه دغدغه ای به زیست هر روزه ی خود می پردازند؛ می خورند و در کنار یکدیگر به سر می برند. این ماهی ها با همنوعان خود که درون تور نیستند بعضا یک اینچ هم فاصله در بعد مکان ندارند اما به دو ساختار متفاوت متعلق هستند.

ساختارهایی که ملاحظات و قوانین خاص خویش را دارند. ماهیان گیر افتاده در تور، تحت تاثیر نیروهای نامرئی حاکم بر ساختار، سرنوشتی مجزا از سایر ماهی های آزاد را پیش رو خواهند داشت، و این سرنوشت محتوم همانا معنا، غایت و ماحصل اثرات درون ساختاری و بیناساختاریِ این شبکه از بن پاره هاست. زندگی چیزی جز مجموعه ای از ساختارها نیست.

{تور ماهیگیری یک ساختار است!}

امتیاز شما به این نوشته

0

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
شهروز جانباز
شهروز جانباز
5 سال قبل

به نكته بسيار دقيقي اشاره كرديد و حاوي نكات جالب توجهي است دي دادجان.اما همانطور كه خودت اطلاع داري، در گزاره هاي از جنس اين هماني همواره مشكلاتي خاص پديدار مي شود. زندگي چيزي جزمجموعه اي ازساختارها نيست يعني زندگي همان مجموعه اي از ساختارها است. اين هماني ميان مجموعه اي از ساختارها و زندگي چالشي ايجاد مي كند. اولين چالش جابجايي در ساختارهاست. تصور كنيد دو تور ماهيگيري وجود دارد كه يكي به رنگ قرمز و ديگري به رنگ سفيد است و اين دو تور محلي براي رفت و آمد ميانشان وجود دارد. از آنجا كه سيستم شناختي ماهي به رنگ قرمز حساستر است، لذا تعداد ماهيها در تور سفيد نسبت به تور قرمز بيشتر است (مي توان به جاي رنگ قرمز حركات تور قرمز و يا كوچكي و يا داشتن برق را به آن اضافه كرد). در اينجا يك جابجايي از درون يك تور به تور ديگر بوجود مي آيد (حالا اگر تورها به تناوب تغيير خاصيت بدهند نقطه تعادل هم نخواهيم داشت). لذا بايد به زندگي مفهومي فراتر از ساختارها هم اضافه شود و آن مفهوم جابجايي از يك ساختار به ساختار ديگر است كه خودش الزاماً ساختار نيست بلكه شرايط جابجايي از يك ساختار به ديگر ساختار است. همانند پل ارتباطي ميان دو شهر، خود پل ارتباطي شهر نيست، اما رابط ميان دو شهر (يا دو ساختار) است. بنابراين، اين هماني در اين بحث ناكامل است.