دی داد

موقعیت:
/
/
ننوشتن (216-003)
راهنمای مطالعه

برچسب و دستبندی نوشته:

نویسنده: دی داد

1395-01-15

ننوشتن (216-003)

بارها پیش آمده است که با افرادی صاحب اندیشه ملاقات کرده ام که متاسفانه دستی به قلم نمی برند. این افراد به دلایل بسیاری برای این انفعالِ خود در نویسندگی قایل هستند اما تمامی آن ها دلیل نخواهد شد که ایشان از آفت عدم نوشتن و یا همان ننوشتن مزمنشان، در امان بمانند.

نوشتن این شانس را برای متفکر فراهم می آورد که به چند و چون همه جانبه ی فکر خود پی ببرد. نوشتن کار بسیار بسیار خطیری است. یکی از اولین تعاریفی که برای مواد مایع و سیال ارایه می شود این است که آن ها از خود شکلی نداشته و طبیعتا شکل ظرف خود را می گیرند. معنا نیز همینگونه است. معنا یک چیز است و کلام چیزی دیگر، اما همین اولی است که دومی را به ما می رساند و در همین رساندن هاست که شکل خود را به معنا می بخشد. سپس بمرور زمان معنا شکلِ ظرف کلامی اش را به خود گرفته که این مسئله ریشه در دیالکتیک ذهن دارد.

قصد ندارم که وارد وادی فلسفه ی زبان شوم، بلکه قصد من اشاره به خطیر بودن امر نویسندگی است. این خطیر بودگی صرفا در سختی این مهارت ریشه ندارد بلکه علت اصلی آن قوام دادن به تفکر اندیشمند است. اندیشمندی که می نویسد، پس از برهه ای شبیه به ساختار نوشته هایش می شود و اگر به این مسئله مبادرت نورزد، در طولانی مدت فکری ناساختارمند خواهد داشت. نوشتن سبب می شود که ما خود را بیابیم. نوشتن همچون مشعلی است که آن را به دست گرفته و بمددش قعر تاریکی های مجموعه ی ذهن – روان خود را می کاویم. نوشتن کمک می کند که بدانیم کیستیم و چه می خواهیم.

آنکس که نمی نویسد، بمرور زمان سطحی باقی خواهد ماند. نوشتن همچنین کمک می کند که بتوانیم به کم و کاستی های فکر خود پی برده و در اثرش آن کاستی ها را اصلاح کنیم. نوشتن باعث می شود که نقشه ای از آن چه فراهم آورده ایم، نزد خود بجای گذاشته و با رجوع کردن به آن برای آینده ی فکری خود طرح ریزی کنیم. خلاصه اینکه نوشتن به نظریات ما شکل می دهد و بدون آن فکریه ی ما همچو مایعی سیال بر زمین ریخته و پخش و پلا خواهد شد… پس من نوشتن را به همگان توصیه می کنم.

امتیاز شما به این نوشته

1

0

اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
رضوان
رضوان
6 سال قبل

دقیقا صحیح است
در طولانی مدت ذهن، بقول شما ناساختارمند و بی نظم و سردرگم می شود،جهت را گم میکند،بیراهه میرود و صاحب فکر را خسته و ناامید میکند…
سپاس بابت ریزبینی تان

دی داد
6 سال قبل
پاسخ به  رضوان

خواهش می کنم…

رضوان
رضوان
6 سال قبل

نوشته هاتون خیلی خوبه
ساده ولی عمیق
رک ولی قابل پذیرش
تا به خودت بیای ضربه فنی ات کرده!!!!?

دی داد
6 سال قبل
پاسخ به  رضوان

سپاس تا بیکرانگی…