حرفه ای گری در تاسیسات | ۰۳۹-۰۱۴

بسه دیگه همه دیجیتال مارکتر شدن! همه سوشال مدیا منیجر شدن! همه مشاور ارشد مالی و بورس و فارکس و رمزارز و بیت کوین و چِه و چِه شدن! لطفا یک چند نفر آدم حسابی هم لوله کش و بنا و برق کار و تاسیساتی بشن! مُردیم از بس دنبال آدم حسابی های این عرصه ها گشتیم (و هیچ وقت نیافتیم)! ___ تقریبا سه هفته ایست که از بابت ترکیدگی لوله ها و نشت آب گویا که خودمان ترکیده ایم! مصائب بنایی و تاسیسات یک طرف، برهوت آدم های حرفه ای و قابل اعتماد در این عرصه ها بیداد می […]

فیلسوف زنبور عسل است | ۰۳۶-۰۱۴

آنکسیکه آفرینشی دارد، چنانچه هرازگاهی نیشی هم نثار دیگران کند؛ حق است و ایرادی ندارد. او همچون زنبور عسل است، عسلی می آفریند و نیشی هم می زند؛ و بخاطر عسلش، نیشش نیز بخشیدنی است. اما اوییکه آفرینشی ندارد و وجود طُفیلی اش بی خیر و برکت است، اگر عادت به نیش زدن پیدا کرده است؛ او همانا پشه ای بی مصرف و خونخوار است که عقوبتی جز لِه شدن در انتظارش نخواهد بود. – دِی داد پانوشت: فیلسوف “زنبور عسل” است و حق نیش زدن (انتقاد نسبتا گزنده) دارد.

پول و حرفه ای گری | ۰۳۴-۰۱۴

من یک منش و روش سوسیالیستی در تعیین قیمت دوره هایی که برگزار می کنم دارم و این یعنی اینکه متناسب با مرتبه ی شغلی و طبقه ی ثروت دانشجو، شهریه ی دوره ها را تعیین می کنم و زین سبب، حتی (بجز در موارد خیلی استثنایی) از دانشجویان مناطق محروم هم پول می گیرم؛ البته از ایشان خیلی خیلی کم می گیرم اما می گیرم، زیرا که: یک) دانشجو فکر نکند که منتی بر سر او گذاشته شده است، بلکه فکر کند که پول داده و در حال دریافت خدمتی است و از این رو غرورش خدشه دار نمی […]

مسئول ارشد فلسفه | ۰۳۳-۰۱۴

اگر تحقیق و تدریس برایم اوقات آزادی باقی بگذارد، هرازگاهی بعنوان CPO یا Chief Philosophy Officer و یا همان “مسئول ارشد فلسفه” بشکل خیلی پاره وقت در خدمت سازمان ها هستم. در این مقام، با تلفیق چندین نقش مشاوره ای و مرشدی و نسبتا آموزگاری کمک می کنم که سازمان ها، بالادستی ترین سند خود را بنویسند: سند فلسفه ی سازمان. از رهگذر نوشتن این سند است که جهان بینی یک سازمان مشخص شده و متناسب با آن استراتژی های پایدار و کارا تدوین می شوند. مسئول ارشد فلسفه “فیلسوفی کاربردی” است که کمک می کند تا یک سازمان، معنا، […]

یلدای تک نفره | ۰۲۹-۰۱۴

امروز تمام وقت مشغول تدریس بوده ام. حتی همین حالا که ساعت ۱۱ شب است نیز در دقایق break کلاس هستم. با این وجود میز را چیدم و یک یلدای تک نفره با خودم گرفتم. به عزیزانم پیغام دادم و تماس تلفنی داشتیم و بعد از پایان کلاس ها در نیمه ی شب، پاسخ پیغام های دریافتی ام را خواهم داد. فقط خواستم یادآوری کنم که این شب یلدا از مهمترین داشته های ما ایرانیان است که باید قدر آن را بدانیم. تاخت و تازهای سده های پیش در این کشور نتوانست که این دارایی را از چنگ ما ایرانی […]

دوستتان دارم | ۰۲۷-۰۱۴

امروز این سعادت را داشتم که در محفلی صمیمی در محل خانه ی محترم اِمکان در خدمت تعدادی چند از دوستان و دانشجویان گرامی ام باشم و در این مجال سخنرانی کوتاهی در باب “نقش حضور دیگری در تعالی اخلاقی انسان” داشته باشم. بی شک این جمع صمیمی خودش مصداق بارز و مثال عینی موضوع این سخنرانی بود، عزیزانی که – چه در مقام دوست و چه در مقام شاگرد – با حضورشان در خلال سال های گذشته شرایطی را فراهم آورده اند که شخص بنده مراتب تعالی اخلاقی خویش را بشکل مطلوب تری طی نمایم. انسان موجودی ذاتا اجتماعی […]

فقیر در روح و جان | ۰۲۴-۰۱۴

امروز در حوالی محل تدریسم، شاهد بودم که یک خانم و آقای میانسال از اتومبیل آنچنانی شان پیاده شدند و سگ خود را هم مثل بچه ی انسان درون کالسکه گذاشته بودند که از راه رفتن بر زمین خیابان خسته و کثیف نشود، بعد وقتی یک کودک زباله گرد (که معمولا – چونکه شاغلند – از کسی هم درخواست کمک مالی نمی کنند) رفت سمتشان که از سطل زباله چیزی بردارد؛ ایشان بشکل غیرانسانی به طفل بینوا پرخاش کردند که “تا ما رد نشدیم، نیا اینجا…!!!” و کلی زِر و غُر دیگر. نگاه و زبانِ تن کودک زباله گرد خودش […]

چه چیزهایی | ۰۲۱-۰۱۴

چه چیزهایی “چه چیزهایی” نیستند: (ده مورد به انتخاب دِی داد) یک) پول “موفقیت” نیست. دو) موفقیت “خوشبختی” نیست. سه) لذت “شادمانی” نیست. چهار) شهرت “تاثیرگذاری” نیست. پنج) آسایش “آرامش” نیست. شش) شهوت “عشق” نیست. هفت) مدرک “سواد” نیست. هشت) منصب “منزلت” نیست. نه) ظواهر “زیبایی” نیست. و ده) هیچکس “تو” نیست. (باقی موارد را شما اضافه کنید) – دِی داد

ای باران فراوانی | ۰۲۰-۰۱۴

ای باران فراوانی، بر ما باریدن بگیر؛ و ای نور جاودانی، بر ما تابیدن بگیر؛ ای چشمه ی زندگانی، در ما بجوش؛ و ای خون دلاورانی، در ما بخروش؛ ای سرود هم پیمانی، با ما بخوان؛ و ای شور آزادگانی، با ما بمان… با ما بمان… با ما بمان. – دِی داد تقدیم به ایران و ایرانی (در جستجوی آزادی و آبادی)

هفت توصیه ی دی دادی | ۰۱۹-۰۱۴

هفت توصیه ی “دِی دادی” برای آدم های “بشدت حسابی”: یک) لطفا بیش از اندازه مودب و فروتن نباش که حوصله ی همه را سَر خواهی بُرد. دو) هرگز دل کسی را نشکن، اما اگر ماتحت کسی را سوزانده ای؛ این هیچ ایرادی ندارد. سه) اگر خودت آدم خیرخواهی هستی؛ پس خاک بر سر بدخواهانت. چهار) اینکه کس خاصی تو را نمی فهمد، شاید که نفهم است. پنج) به دَرَک که عده ای از تو خوششان نمی آید. شش) فقط به اندازه ی محبت و احترامی که از آدم ها دریافت می کنی، برایشان وقت بگذار. و هفت) کسیکه به […]